بررسی نمادهای «ابدال» در حکایت دقوقی مثنوی معنوی
Authors
Abstract:
This article doesn't have abstract
similar resources
روایت هرمنوتیکی از حکایت مارگیر در مثنوی معنوی
ازجمله چالشهای بحث برانگیز در دنیای متن، روش هرمنوتیک است که اخیرا مورد توجه بسیاری از اندیشهمندان قرار گرفته است. این شیوه، با متن به عنوان موجودی زنده برخورد میکند. اگرچه این «روش» و البته به زعم برخی، «علم»نوی است اما، با تعمق در متون پیشین همچون تفاسیر قرآن، میتوان دریافت که اسلاف ما،روشی را که اکنون با نام هرمنوتیک از آن یاد میشود، پیشتر در متون دینی به کار گرفتهاند. از برجسته...
full textرویکرد نشانه- معناشناختی فرآیند مربّع معنایی به مربّع تنشی در حکایت دقوقی مثنوی
نشانه- معناشناسی به عنوان یکی از شیوههای نقد ادبی نو، در قالب فرآیندها و در ابعاد مختلفی مطرح میشود که یکی از آنها، فرآیند تنشی است. در فرآیند تنشی، بین عناصر نشانه- معنایی، رابطهای به وجود میآید که معنا از کمرنگترین تا پُررنگترین شکل آن، در نوسان است. بر این اساس، در جریان فعّالیت حسّی- ادراکی میتوان فرایندی را تبیین کرد که مجموع عناصر فضای تنشی، حضور فعّال دارند. شوِشگر، با کمکگرفتن از...
full textتحلیل سوررئالیستی داستان دقوقی در مثنوی مولوی
بررسی مؤلفههای مکتب سوررئالیسم حاکی از آن است که شباهتهای بسیاری میان این مکتب با عرفان وجود دارد. داستان دقوقی در مثنوی مولانا (610 ق) یکی از مبهمترین داستانهای عرفانی است که قابلیت زیادی در مطابقه با مؤلفههای سوررئالیستی دارد. مؤلفههایی چون اوتوماتیزم (خودنگاری)، حیرت، دیوانگی، جنون، خیال و... . نتایج به دست آمده نشان میدهد که پویایی و حرکت سوررئالیستها از سطح اشیاء به عمق برای کشف حق...
full textنمادهای کهن الگویی در مثنوی معنوی
یونگ ساختار ذهن انسان را متشکل از دو لایه ی خودآگاه و ناخودآگاه می دانست. او لایه ی ناخودآگاه را به دو بخش ناخودآگاه فردی و ناخودآگاه جمعی تقسیم کرد. مفهوم ناخودآگاه جمعی از اساسی ترین مفاهیم در مکتب روانشناسی یونگ است و در مطالعات روانکاوانه ی وی از جایگاه خاصی برخوردار است. این لایه از ذهن، عمیق، گسترده و مبهم است و برخلاف خودآگاه که منحصر به هر شخص و همیشه قابل دسترس است، مربوط به جمعی از ان...
15 صفحه اولشگردهای قبض و بسطِ روایت در مثنوی معنوی (مطالعۀ موردی داستانِ دقوقی)
تحلیل کارکرد روایی ـ داستانی یکی از مهمترین روشهای شناخت داستان است. مجموعة حوادثی که در متن داستان رخ میدهند، شاکلة اصلی داستان را پی میریزند. سیر بسیاری از داستانها انتقال از یک وضعیت به یک وضعیت دیگر و سپس بازگشت به وضعیت پیشین است. هر عاملی که خواننده را در رسیدن به پایان داستان معلّق نگاه دارد، به نوعی آفرینندۀ قبض و هر عاملی که سبب گشودگی و ادامۀ داستان گردد، به بسط روایی منجر میشود....
full textMy Resources
Journal title
volume 0 issue 26
pages 115- 142
publication date 2018-03
By following a journal you will be notified via email when a new issue of this journal is published.
No Keywords
Hosted on Doprax cloud platform doprax.com
copyright © 2015-2023